باران ! بیا و رحم کن
تو که می آیی، یاد او هم می آید
آنوقت من می مانم بدون چتر روی سنگفرشهای خیسی که
طعم تنهایی می دهند!
...
باران! بیا و رحم کن
اشکهایم که با قطرات تو بر گونه هایم می لغزند
دل سنگ را آب می کنند

{-38-}
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/05/31 - 14:06